فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 266
دلم رميده لولي وشيست شورانگيز ، دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آميز فداي پيرهن چاک ماه رويان باد ، هزار جامه تقوا و خرقه پرهيز خيال خال تو با خود به خاک خواهم برد ، که تا ز خال تو خاکم شود عبيرآميز فرشته عشق نداند که چيست اي ساقي ، بخواه جام و گلابي به خاک آدم ريز پياله بر کفنم بند تا سحرگه حشر ، به مي ز دل ببرم هول روز رستاخيز فقير و خسته به درگاهت آمدم رحمي ، که جز ولاي توام نيست هيچ دست آويز بيا که هاتف ميخانه دوش با من گفت ، که در مقام رضا باش و از قضا مگريز
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست
،
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
تعبیر:
زندگی بدون عشق، پوچ و تو خالی و غیر قابل تحمل است. دوستان خود را بیازما تا میزان صدق و درستی آنها بر تو مسلم شود. با کسانی که ادعای دوستی و محبت دارند معاشرت نکن. به آنچه داری قانع باش و زیاده طلبی را رها کن. غرور و خودخواهی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 168
گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد ، بسوختيم در اين آرزوي خام و نشد به لابه گفت شبي مير مجلس تو شوم ، شدم به رغبت خويشش کمين غلام و نشد پيام داد که خواهم نشست با رندان ، بشد به رندي و دردي کشيم نام و نشد رواست در بر اگر مي طپد کبوتر دل ، که ديد در ره خود تاب و پيچ دام و نشد بدان هوس که به مستي ببوسم آن لب لعل ، چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد به کوي عشق منه بي دليل راه قدم ، که من به خويش نمودم صد اهتمام و نشد فغان که در طلب گنج نامه مقصود ، شدم خراب جهاني ز غم تمام و نشد دريغ و درد که در جست و جوي گنج حضور ، بسي شدم به گدايي بر کرام و نشد
هزار حيله برانگيخت حافظ از سر فکر
،
در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد
تعبیر:
با همه ی سعی و کوشش به مقصود خود نرسیده ای اما نا امید نباش. با تعمق در گذشته و پیدا کردن نقطه ی ضعف خود می توانی به جبران مافات بپردازی. مشکلی نیست که آسان نشود.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 167
ستاره اي بدرخشيد و ماه مجلس شد ، دل رميده ما را رفيق و مونس شد نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت ، به غمزه مساله آموز صد مدرس شد به بوي او دل بيمار عاشقان چو صبا ، فداي عارض نسرين و چشم نرگس شد به صدر مصطبه ام مي نشاند اکنون دوست ، گداي شهر نگه کن که مير مجلس شد خيال آب خضر بست و جام اسکندر ، به جرعه نوشي سلطان ابوالفوارس شد طربسراي محبت کنون شود معمور ، که طاق ابروي يار منش مهندس شد لب از ترشح مي پاک کن براي خدا ، که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد کرشمه تو شرابي به عاشقان پيمود ، که علم بي خبر افتاد و عقل بي حس شد چو زر عزيز وجود است نظم من آري ، قبول دولتيان کيمياي اين مس شد
ز راه ميکده ياران عنان بگردانيد
،
چرا که حافظ از اين راه رفت و مفلس شد
تعبیر:
به زودی به آرزوی خود خواهی رسید. خداوند را سپاسگزار باش. مراقب باش پیروزی، تو را دچار غرور و تکبر ننماید. همچنان با اراده و محکم باش تا پیروزی تو مستدام و پایدار باشد.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 161
کي شعر تر انگيزد خاطر که حزين باشد ، يک نکته از اين معني گفتيم و همين باشد از لعل تو گر يابم انگشتري زنهار ، صد ملک سليمانم در زير نگين باشد غمناک نبايد بود از طعن حسود اي دل ، شايد که چو وابيني خير تو در اين باشد هر کو نکند فهمي زين کلک خيال انگيز ، نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد جام مي و خون دل هر يک به کسي دادند ، در دايره قسمت اوضاع چنين باشد در کار گلاب و گل حکم ازلي اين بود ، کاين شاهد بازاري وان پرده نشين باشد
آن نيست که حافظ را رندي بشد از خاطر
،
کاين سابقه پيشين تا روز پسين باشد
تعبیر:
در زندگی هر چه پیش آید خیر است. نباید از حوادث و ناملایمات روزگار رنجیده خاطر شوی بلکه باید آنها را بپذیری و تحمل کنی. صبر و استقامت می تواند دشمن تو را به دوست واقعی تبدیل کند.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 112
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد ، صبر و آرام تواند به من مسکين داد وان که گيسوي تو را رسم تطاول آموخت ، هم تواند کرمش داد من غمگين داد من همان روز ز فرهاد طمع ببريدم ، که عنان دل شيدا به لب شيرين داد گنج زر گر نبود کنج قناعت باقيست ، آن که آن داد به شاهان به گدايان اين داد خوش عروسيست جهان از ره صورت ليکن ، هر که پيوست بدو عمر خودش کاوين داد بعد از اين دست من و دامن سرو و لب جوي ، خاصه اکنون که صبا مژده فروردين داد
در کف غصه دوران دل حافظ خون شد
،
از فراق رخت اي خواجه قوام الدين داد
تعبیر:
صبر و شکیبایی و توکل به خداوند راه گشای تو است. به آنچه که داری قناعت کن تا رنج بیهوده نبری. لطف و کرم خداوند با قناعتگران است. مال و ثروت دنیا ناپایدار و فانی است.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 33
خلوت گزيده را به تماشا چه حاجت است ، چون کوي دوست هست به صحرا چه حاجت است جانا به حاجتي که تو را هست با خدا ، کآخر دمي بپرس که ما را چه حاجت است اي پادشاه حسن خدا را بسوختيم ، آخر سوال کن که گدا را چه حاجت است ارباب حاجتيم و زبان سوال نيست ، در حضرت کريم تمنا چه حاجت است محتاج قصه نيست گرت قصد خون ماست ، چون رخت از آن توست به يغما چه حاجت است جام جهان نماست ضمير منير دوست ، اظهار احتياج خود آن جا چه حاجت است آن شد که بار منت ملاح بردمي ، گوهر چو دست داد به دريا چه حاجت است اي مدعي برو که مرا با تو کار نيست ، احباب حاضرند به اعدا چه حاجت است اي عاشق گدا چو لب روح بخش يار ، مي داندت وظيفه تقاضا چه حاجت است
حافظ تو ختم کن که هنر خود عيان شود
،
با مدعي نزاع و محاکا چه حاجت است
تعبیر:
تا زمانی که دست نیاز به سوی متکبران دراز می کنی به مقصود نخواهی رسید. به خود متکی باش و به خداوند توکل کن تا نیاز و خواسته ی تو برآورده شود. نیازمندان را از خود نران و مغرور و بی اعتنا نباش.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 6
به ملازمان سلطان که رساند اين دعا را ، که به شکر پادشاهي ز نظر مران گدا را ز رقيب ديوسيرت به خداي خود پناهم ، مگر آن شهاب ثاقب مددي دهد خدا را مژه سياهت ار کرد به خون ما اشارت ، ز فريب او بينديش و غلط مکن نگارا دل عالمي بسوزي چو عذار برفروزي ، تو از اين چه سود داري که نمي کني مدارا همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي ، به پيام آشنايان بنوازد آشنا را چه قيامت است جانا که به عاشقان نمودي ، دل و جان فداي رويت بنما عذار ما را
به خدا که جرعه اي ده تو به حافظ سحرخيز
،
که دعاي صبحگاهي اثري کند شما را
تعبیر:
هرکس به اندازه سعی خود به نتیجه دست می یابد و تو نیز هر چه تلاش بیشتری به خرج دهی توفیق بیشتری کسب خواهی کرد چنانکه بهشت را جز به سعی و تلاش نمی دهند.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 268
گلعذاري ز گلستان جهان ما را بس ، زين چمن سايه آن سرو روان ما را بس من و همصحبتي اهل ريا دورم باد ، از گرانان جهان رطل گران ما را بس قصر فردوس به پاداش عمل مي بخشند ، ما که رنديم و گدا دير مغان ما را بس بنشين بر لب جوي و گذر عمر ببين ، کاين اشارت ز جهان گذران ما را بس نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان ، گر شما را نه بس اين سود و زيان ما را بس يار با ماست چه حاجت که زيادت طلبيم ، دولت صحبت آن مونس جان ما را بس از در خويش خدا را به بهشتم مفرست ، که سر کوي تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافيست
،
طبع چون آب و غزل هاي روان ما را بس
تعبیر:
بیهوده زندگی خود را در طلب آرزوهای نا ممکن به مخاطره نینداز. مراقب دوستان ریا کار و حیله گر خود باش تا تو را با وعده های تو خالی نفریبند. به خدا توکل کن و به آنچه داری قانع باش. واقعیات زندگی را درک کن تا به آرامش برسی.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 71
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نيست ، در حق ما هر چه گويد جاي هيچ اکراه نيست در طريقت هر چه پيش سالک آيد خير اوست ، در صراط مستقيم اي دل کسي گمراه نيست تا چه بازي رخ نمايد بيدقي خواهيم راند ، عرصه شطرنج رندان را مجال شاه نيست چيست اين سقف بلند ساده بسيارنقش ، زين معما هيچ دانا در جهان آگاه نيست اين چه استغناست يا رب وين چه قادر حکمت است ، کاين همه زخم نهان هست و مجال آه نيست صاحب ديوان ما گويي نمي داند حساب ، کاندر اين طغرا نشان حسبه لله نيست هر که خواهد گو بيا و هر چه خواهد گو بگو ، کبر و ناز و حاجب و دربان بدين درگاه نيست بر در ميخانه رفتن کار يک رنگان بود ، خودفروشان را به کوي مي فروشان راه نيست هر چه هست از قامت ناساز بي اندام ماست ، ور نه تشريف تو بر بالاي کس کوتاه نيست بنده پير خراباتم که لطفش دايم است ، ور نه لطف شيخ و زاهد گاه هست و گاه نيست
حافظ ار بر صدر ننشيند ز عالي مشربيست
،
عاشق دردي کش اندربند مال و جاه نيست
تعبیر:
رنج و مصیبت را فقط با پایداری و استقامت و امید می توان تحمل کرد. باید فقط به خداوند روی آوری و با دعا و نیایش حوادث را از خود دور کنی. به متکبران و ریاکاران روی نیاور زیرا گره ای از کار تو نمی گشایند.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 37
بيا که قصر امل سخت سست بنيادست ، بيار باده که بنياد عمر بر بادست غلام همت آنم که زير چرخ کبود ، ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزادست چه گويمت که به ميخانه دوش مست و خراب ، سروش عالم غيبم چه مژده ها دادست که اي بلندنظر شاهباز سدره نشين ، نشيمن تو نه اين کنج محنت آبادست تو را ز کنگره عرش مي زنند صفير ، ندانمت که در اين دامگه چه افتادست نصيحتي کنمت ياد گير و در عمل آر ، که اين حديث ز پير طريقتم يادست غم جهان مخور و پند من مبر از ياد ، که اين لطيفه عشقم ز ره روي يادست رضا به داده بده وز جبين گره بگشاي ، که بر من و تو در اختيار نگشادست مجو درستي عهد از جهان سست نهاد ، که اين عجوز عروس هزاردامادست نشان عهد و وفا نيست در تبسم گل ، بنال بلبل بي دل که جاي فريادست
حسد چه مي بري اي سست نظم بر حافظ
،
قبول خاطر و لطف سخن خدادادست
تعبیر:
آرزوهای دست نیافتنی و دور و دراز تو را دچار دردسر خواهد کرد. انسانی آزاد و رها باش و خود را از قید تعلقات دنیوی رها کن زیرا نعمت و شادی دنیا زودگذر است و همیشگی نیست. در زندگی میانه رو و قانع باش تا از آن لذت ببری.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 271
دارم از زلف سياهش گله چندان که مپرس ، که چنان ز او شده ام بي سر و سامان که مپرس کس به اميد وفا ترک دل و دين مکناد ، که چنانم من از اين کرده پشيمان که مپرس به يکي جرعه که آزار کسش در پي نيست ، زحمتي مي کشم از مردم نادان که مپرس زاهد از ما به سلامت بگذر کاين مي لعل ، دل و دين مي برد از دست بدان سان که مپرس گفت وگوهاست در اين راه که جان بگدازد ، هر کسي عربده اي اين که مبين آن که مپرس پارسايي و سلامت هوسم بود ولي ، شيوه اي مي کند آن نرگس فتان که مپرس گفتم از گوي فلک صورت حالي پرسم ، گفت آن مي کشم اندر خم چوگان که مپرس
گفتمش زلف به خون که شکستي گفتا
،
حافظ اين قصه دراز است به قرآن که مپرس
تعبیر:
از دوستی گله مندی و از روزگار شکایت داری. به آنچه می خواستی و آرزو داشتی نرسیده ای اما بهتر است از غرور و تکبر دست برداری و واقعیات زندگی را بپذیری تا رنج بیهوده نبری.
فال حافظ روزانه یکشنبه 2 مهر 1402 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 94
زان يار دلنوازم شکريست با شکايت ، گر نکته دان عشقي بشنو تو اين حکايت بي مزد بود و منت هر خدمتي که کردم ، يا رب مباد کس را مخدوم بي عنايت رندان تشنه لب را آبي نمي دهد کس ، گويي ولي شناسان رفتند از اين ولايت در زلف چون کمندش اي دل مپيچ کان جا ، سرها بريده بيني بي جرم و بي جنايت چشمت به غمزه ما را خون خورد و مي پسندي ، جانا روا نباشد خون ريز را حمايت در اين شب سياهم گم گشت راه مقصود ، از گوشه اي برون آي اي کوکب هدايت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نيفزود ، زنهار از اين بيابان وين راه بي نهايت اي آفتاب خوبان مي جوشد اندرونم ، يک ساعتم بگنجان در سايه عنايت اين راه را نهايت صورت کجا توان بست ، کش صد هزار منزل بيش است در بدايت هر چند بردي آبم روي از درت نتابم ، جور از حبيب خوشتر کز مدعي رعايت
عشقت رسد به فرياد ار خود به سان حافظ
،
قرآن ز بر بخواني در چارده روايت
تعبیر:
در زندگی آنچنان که شایسته تو است به مقامی نرسیده ای و از بی چشم و رویی ناکسان در عذابی. هدف و مقصود از تو دور نیست به شرط آنکه صداقت و درستی را رها نکنی و به لطف خداوند و هنر و علم خود ایمان داشته باشی. سرگردانی و هراس و نا امیدی را از خود دور بگردان که در غیر اینصورت به بن بست خواهی رسید.